کنایه از زود بیدار شدن و سحرخیزی: ور سوخته ای ز گرم خیزی از سوختگان چرا گریزی ؟ نظامی. رجوع به گرم خیز شود، جلدی. چابکی. تیزتکی: پری را میگرفت از گرم خیزی بچشم دیو درمیشد ز تیزی. نظامی. رجوع به گرم خیز شود
کنایه از زود بیدار شدن و سحرخیزی: ور سوخته ای ز گرم خیزی از سوختگان چرا گریزی ؟ نظامی. رجوع به گرم خیز شود، جلدی. چابکی. تیزتکی: پری را میگرفت از گرم خیزی بچشم دیو درمیشد ز تیزی. نظامی. رجوع به گرم خیز شود
ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 90000گزی جنوب خاوری مسکون و 15000گزی شمال راه مالرو کروک به سبزواران و دارای 4 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 90000گزی جنوب خاوری مسکون و 15000گزی شمال راه مالرو کروک به سبزواران و دارای 4 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)